مطالب علمی
مطالب علمی

مطالب علمی

انواع تشبیه در زبان فارسی

انواع تشبیه به صورت خلاصه، در یک جدول


 

ارکان تشبیه

مشبه (انچه که مانند می شود) شب

شبی چون چاه بیژن تنگ و تاریک

مشبه به (آنچه بدان مانند می کنند) چاه بیژن

وجه شبه (صفت یا وجه مشترکی که بین مشبه و مشبه به وجود دارد.) تنگی و تاریکی

ادات تشبیه (واژه هایی که شباهت را به وسیله آن نشان می دهند) چون

 

انواع تشبیه

ازجهت وجود و یا عدم ادات تشبیه

مرسل یا صریح

اگر در تشبیه ادات تشبیه ذکر شود   (شب سیاه بدان زلفکان تو ماند)

مؤکد

اگر ادات تشبیه حذف شود. (سودای تو آتشی جهان سوز  ـ  هجران تو ورطای خطر ناک)

به اعتبار وجه شبه

ذکر یا عدم ذکر وجه شبه

مفصل

اگر وجه شبه ذکر شود  (صحبت ابلهان چو دیگ تهی است ـ که از درون خالی ، از برون سیهی است)

مجمل

اگر وجه شبه ذکر نشود  (همچو چشم سوزنی شکل دهانش ـ بسته زناری چو زلفش بر میانش)

بلیغ

اگر هم ادات تشبیه و هم وجه شبه حذف شود  (تو شبنمی، تو بهاری، سپیده سحری ـ تو عطر پونه عشقی، نشاط گل هایی)

به اعتبار مفرد یا مرکب بودن  وجه شبه

وجه شبه مفرد

وجه شبه یک صورت ذهنی بیشتر نباشد.  ( من چو لب لاله شده خنده ناک  ـ  جامه به صد جای چو گل کرده چاک )

وجه شبه مرکب

وجه شبه هیأتی مرکب از چند صورت ذهنی باشد  «از امور متعدد ترکیب یافته باشد» (سر از البرز بر زد قرص خورشید ـ چو خون آلوده دزدی سر زمکمن)

تشبیه تمثیل

تشبیهی که وجه شبه آن مرکب باشد.  (همیشه داغ دل دردمند من تازه است ـ  که شب خموش نگردد چراغ بیماران)

به اعتبار حسی، عقلی و تخییلی  بودن  وجه شبه

وجه شبه حسی

وجه شبه از امور حسی (شنیدنی، دیدنی، چشیدنی، پسودنی، یا بوییدنی باشد.

وجه شبه عقلی

وجه شبه از عقلانی و کیفیات نفسانی باشد. (تو را به حاتم طایی مثل زنند خطاست ـ گل شکفته که گوید به ارغوان ماند) سخاوت و بخشندگی

وجه شبه تخییلی

وجه شبه در دو طرف تشبیه  یا در یکی از طرفین خیالی و ادعایی باشد. (از غم و درد چون گل و نرگس ـ روز و شب با سرشک و با سهرم) گریندگی و بیداری در شاعر حقیقی و در گل و نرگس خیالی

به اعتبار طرفین تشبیه

به اعتبارمحسوس یا معقول بودن طرفین

محسوس به محسوس

مشبه و مشبه به از امور حسی باشند «حواس پنجگانه» ُ(در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا ـ سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت )

معقول به محسوس

مشبه از امور عقلانی و کیفیات انسانی ، مشبه به از امور حسی ُ (عمر   جام جم است کایامش ـ بشکند خرد پس ببندد خوار)

محسوس به معقول

مشبه از امور حسی ، مشبه به از امور عقلانی و کیفیات انسانی  (از بس که کوته است و سیه زلف یار من ـ گویی که عمر من بود و روزگار من)

معقول به معقول

مشبه و مشبه به هر دو از امور عقلانی و کیفیات انسانی   (خرد همچو جان است زی هوشیار ـ خرد را چنین خوار مایه مدار)

(تشبیه وهمی : تشبیهی که مشبه به آن موجود و واقعی نباشد.)

به اعتبارمفرد (از یک صورت ذهنی)  یا مرکب بودن (ترکیب چند صورت ذهنی) طرفین

مفرد به مفرد

مفرد مجرد به مفرد مجرد

(مردگی کفر و زدگی دین است ـ هر چه گفتند مغز آن این است)

مفرد مجرد به مفرد مقید

(زیرها چون بیدلان مبتلا نالنده سخت ـ رودها چون عاشقان تنگدل گرینده، زار)

مفرد مقید به مفرد مجرد

گاه چون بحر ، طبعم (= طبع من)  اندر موج ـ گه چو خورشید ذاتم (= ذات من) اندر جوش)

مفرد مقید به مفرد مقید

دوش گفتی زتیرگی شب من  ـ  زلف حور است و رای اهریمن )

مفرد به مرکب

مشبه مفرد مجرد یا مقید، مشبه به مرکب  (اشک تو چون در که بگذاری و برریزی به زر ـ اشک من چون ریخته بر زر همی برگ سمن)

مرکب به مفرد

مشبه مرکب  ، مشبه به مفرد مجرد یا مقید (با هم گل و سبزه و بنفشه ـ چون قوس قزح به رنگ الوان)

مرکب به مرکب

مسبه و مشبه به هر دو هیأتی مرکب از چند صورت ذهنی (زشاخ درخت آنچنان می درخشد ـ که پروین زبرج دو پیکر ، شکوفه)

به اعتبارتعدد طرفین

تشبیه ملفوف

چند مشبه با هم و چند مشبه به باهم که به طریق لف و نشر باه ارتباط دارند. (آن نه زلف است و بناگوش که روز است و شب است)

تشبیه مفروق

چند تشبیه که هر مشبه و مشبه به کنار هم باشند. (زمین چو کام نهنگ و گیا چو پنجه شیر ـ سپهر چون دم طاووس و شب چو پر غراب)

تشبیه تسویه (مزدوج)

مشبه متعدد و مشبه به یکی  (روزگار من و زلف تو سیه همچو شب است ـ لب جانبخش تو و گفته من چون رطب است)

تشبیه جمع

مشبه یکی و مشبه به متعدد (ای ماه چو ابروان یاری گویی ـ یا نی، چو کمان شهریاری گویی **  نعلی زده از زر عیاری گویی ـ در گوش سپهر گوشواری گویی)

اقسام دیگر تشبیه

تشبیه معکوس یا عکس یا مقلوب

شاعر تشبیهی می آورد و بعد جای مشبه و مشبه به را عوض می کند. (شعر او چون طبع او هم بی تکلف هم بدیع ـ  طبع او چون شعر او هم با ملاحت هم حسن)

تشبیه مشروط (شرطی)

با شرط یا شروطی مشبه را به مشبه به مانند می کند. (ماهی، اگر ماه را زسرو بود قد ـ سروی اگر سرو را زماه بود بر)

تشبیه تفضیل

مشبه را به نوعی بر مشبه به برتری دهد (تو را گر چه مه گفتم، ای هور جنت ـ درون آی و بیرون بر از اشتباهم)

تشبیه اضمار (نهان، پنهانی، مضمر، ضمنی)

کلام را طوری می آورند که گویی خیال تشبی ندارد.  (نرگس طلبد شیوه چشم تو، زهی چشم ـ مسکین، خبرش از سر و در دیده حیا نیست)

 

 

اغراض تشبیه

بیان امکان مشبه

مشبه به ظاهر عجیب و ناممکن باشد، با تشبیه آن به مشبه بهی که در ممکن بودن آن شک و شبهه ای نیست، آن را ممکن و شدنی و پذیرفتنی جلوه دهند. (تو ای شه گر زجنس مردمانی ـ بود یاقوت نیز از جنس احجار)

بیان حال مشبه

به وسیله تشبیه چگونگی مشبه را آشکارا بیان کنند در صورتی که حال مشبه به از پیش بر همه روشن باشد. (بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران ـ کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران)

بیان مقدار حال مشبه در کمی و زیادی یا قوت و ضعف

مانند پنبه دانه که در پنبه تعبیه است ـ اجرام کوهها نهان در میان برف (برف زیاد باریده است)

بیان شگفتی مشبه

صفتی شگفت را به وسیله تشبیه برای مشبه ثابت کنند (روی او ماه است اگر بر ماه مشک افشان شود ـ قد او سرو است اگر بر سرو لالستان بود)

تحسین و تعظیم مشبه

تن سیمینش می غلتید بر آب ـ چو غلتد قاقمی بر روی سنجاب

تقبیح و زشت جلوه دادن مشبه در چشم مخاطب

گوشت حدیث می شنود، هوش بی خبر ـ در حلقه ای به صورت و چون حلقه بر دری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.